تا اطلاع ثانوی


 

آهای انسانهای خوش برخوردِ مودبِ مهربان

مرا معاف کنید

من این روزها
لبخندم درد می کند

دیر شاید هم خیلی دیر برمیگردم

آپ نیستیم ولی به ما سر زدی یه ردپا بذار

می بینیم...جواب می دیم..

زنده یاد حسین پناهی

d53ade638c19e58d87bcd4e705d7c42c.gif

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدی ست ، بد است ؛

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است.

طفل معصوم به دور سر من می چرخید 

- به خیالش قندم -

یا که چون اغذیه ی مشهورش،

تا به آن حد گندم !

ای دو صد نور به قبرش بارد، مگس خوبی بود.

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،

مگسی را کشتم.

به یاد حسین پناهی                                                         

خدایش بیامرزد...                                     

مهاجرت و ادامه تحصیل مددکاران در استرالیا


انجمن مددکاران اجتماعی

درباره AASW

انجمن استرالیایی مددکاران اجتماعی AASW، سازمانی تخصصی در زمینه مددکاری اجتماعی است که دارای 6000 عضو در سطح کشوری است. این مرجع درون سازمانی توسط گروهی از مدیران و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل اعضای برد تخصصی مددکاران اجتماعی اداره می‌شود. این مجموعه دارای 10 زیر مجموعه هست که هرکدام توسط کمیته مخصوص مدیران اداره میشوند. 

اهداف انجمن استرالیایی مددکاران اجتماعی

  • توسعه و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل پیشرفت حرفهای مددکاران اجتماعی
  • بهبود شناخت و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل درک عمومی و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل تخصصی از مددکاری اجتماعی
  • تثبیت، کنترل و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل بهبود استانداردهای رفتاری و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل کاری مددکاری اجتماعی
  • همکاری در زمینه توسعه تحقیق و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل دانش مددکاری اجتماعی
  • توسعه، مرور و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل تایید استانداردهای آموزشی برای مددکاران اجتماعی
  • حمایت در زمینه دستیابی به عدالت اجتماعی
  • ایجاد سهولت و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل بهبود در زمینه پیشرفت آموزشی اعضای انجمن
  • حمایت از منافع اعضای انجمن

ارزشیابی مدارک بین المللی(IQA)

انجمن AASW  تنها مرجع ذی‌صلاح برای بررسی و سازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل تایید صلاحیت حرفه‌ای افراد به منظور

مهاجرت و کار در استرالیا به عنوان مددکار اجتماعیسازمان آموزش و تعلیم، ایلیاد بین الملل است.


 اگه یکی دوسال از تحصیلتو خارجستون درس خوندی یا اینکه IELTS ردیف هستی،

روی ادامه مطلب کلیک کن وگرنه بی خیال این صفحه باش و برو مددکار جان.

ادامه نوشته

قاصدک...



قاصدک! هان چه خبر آوردی؟

از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی ، اما، اما
گردِ بام و برِ من
بی ثمر می گردی

انتظار خبری نیست مرا
نه زیاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند

قاصدک
در دلِ من همه کورند و کرند

دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی، تو دروغ
که فریبی، تو فریب

قاصدک! هان، ولی… آخر… ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با تو ام، آی! کجا رفتی؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم-
خردک شرری هست هنوز؟

قاصدک
ابر های همه عالم شب و روز
در دلم می گریند


جنابِ مهدی خانِ اخوان ثالث..!

اشتغال


خداوندا کمکم کن بیش از آنکه به دنبال تسلی باشم،تسلی بخشم



دعوت به همکاری :

از فارغ التحصیلان محترم کارشناسی و یا بالاتر رشته مددکاری جویای کار دعوت میگردد درصورت تمایل به همکاری در اسرع وقت ایمیل یا شماره تلفن خود را با ذکر نام و نام خانوادگی (به صورت خصوصی) کامنت بگذارید تا با شما تماس حاصل شود. 


قابل توجه است کلینیک مددکاری مذکور واقع در خیابان شریعتی-خیابان گل نبی میباشد.

کفر گویی های یک پشت کنکوری ارشد..!

 

 

کفر گویی های یک پشت کنکوری ارشد..!

 

 

خیلی وقته آپدیت نشدم. از دو ماه  قبل از کنکور ارشد رفتم که رفتم.خودمو بستم به کتاب.راستش از شما چه پنهون علاوه بر بیزی بودن برای کنکور، اینترنت به درد بخوری هم نداشتم.یا قطع بود یا دق سرعت..! منم که دنبال بهونه(مثل خودت!)

ممنون برای کامنت ها.قربون صفای همه شما.

راستی منتظر جواب ارشدم.دعا بفرمائید لفطن.

 

و تو چه می دانی این ارشد چیست؟!

 

الف ر ش دال (1)

و تو چه میدانی این ارشد چیست؟(2)

همانا ما ارشد را آزمونی سخت قرار دادیم برای دق شما(3)

آنگاه طراحان را امر فرمودیم به پیچاندن سوالات (4)

ولی نمیدانیم اینان از کجا بشارت یافتند که منبع آزاد است (5)

ما که چیزی یادمان نمی آید گفته باشیم(6)

ما ظرفیت را محدودکردیم تا نشانه ای باشد برای تشخیص خردمندان(نزدیکان اساتید محترم) از دیگران(7)

و نعمت های زیادی * (توضیح در پاورقی !)برای شما اهل علم قرار دادیم (8)

مبادا از شبانه و نیمه حضوری غافل شده، و طمع ورزیده و(مثل ما) گرفتار زرق و برق روزانه شوید (9)

اگر چنین کردید از زیانکارانید (10)

ما این زیانکاران را به تکمیل ظرفیت بشارت می دهیم (11)

باشد که توبه کنند و رستگار شوند (12)

حال ای داوطلب گرامی! بنگر که از کدامین گروهی؟ (13)

از هدایت یافتگان به سمت دانشگاه که در آن نهرهای آب جاری نیست؟! و یا از گمراهان پشت کنکوری ستمدیده ؟(14)

ما که  تنها گزینه مان علامه است (15)

اگرامسال قبول نشویم عطایش را به لقایش خواهیم بخشید (16)

وناچاراً تغییر رشته خواهیم داد (17)

تو چه میدانی این چه دردسر بزرگی است (18)

چقدر حرف می زنیم ما (19)

 

 

راست گفت عرب بلند مرتبه..!  


*تفسیر بند 8: نعمت های زیاد اشاره دارد به نعمات پیام نور،غیر انتفاعی،متمرکز، نیمه متمرکز، کم تمرکز ، بی تمرکز، حواس پرت،گیج و...         

  

معرفی کتاب

کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه، راهنمای مناسب سازی کتاب برای همه. نویسنده: سیسیل هافگارد سونسن. مترجم: سحر ترهنده، شبنم عیوضی. تهران: موسسه فرهنگی هنری پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، ۱۳۸۹. بها: ۲۱۰۰ تومان.



بازی و حرکت، توصیه هایی برای کودکان معلول جهت آموختن حرکت از طریق بازی


بازی و حرکت، توصیه هایی برای کودکان معلول جهت آموختن حرکت از طریق بازی. نویسنده: سوفی لویت. تصویرگر: شونا گرانت. مترجم: احمد نظری




اعداد. اجرا نجمه باقری. تهیه شده در موسسه پژوهشی کودکان دنیا.

 بها: ۴۵۰۰ تومان.

این کتاب پارچه ای، اعداد ۱ تا ۹ را به کودک آموزش می دهد. در هر صفحه شکل هر عدد تکه دوزی شده است. در کنار هر عدد نیز به تعداد شماره آب نبات های رنگی برای آموزش مفهوم اعداد، گذاشته شده است. پدر، مادر و آموزگار می توانند با درآمیختن بازی های کلامی و یا استفاده از زبانی آهنگین آموزش اعداد را برای کودک دلنشین تر کنند. استفاده از تصاویر بزرگ و پارچه ی زبر و قابل لمس برای نمایش اعداد، این عدد آموز را برای کودکان نابینا و یا کم بینا نیز مناسب کرده است.

ادامه نوشته

ببار ای سپید زیبا

 

 

برفی سنگین نشست،

درختی زیبا شد

درختی شکست...

 

راستی این روزها که سپیدی برف ، سیاهی غم را از وجودت پاک کرده

وقتی کلاه و شال گردن آدم برفی ات را میگذاری تا مبادا سردش شود،

به آن پرنده ای که گرسنه و بی آشیانه ،دور از چشم من و تو کنج درختی بی برگ در انتظار پایان روز برفی است اس.ام.اس بده حالش را بپرس.خوشحال می شود.

 

شاید دیگر این روزها هیچ کس دلش نمی خواهد پرنده باشد .

 

آدم بودن بهتر است.

 

پرنده تو دعا کن ما آدم باشیم


 

یک روز برای من یک سال برای تو...

 

چه کسی می داند که تو در پیله تنهائی خود تنهایی؟

چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟ 

پیله ات را بگشا

 

تو به اندازه یک پروانه ....زیبایی!


۱۲ آذر گرامیداشت روز جهانی افرادتوان یاب

دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی

 

به مدد دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی علامه مورخ 9 آذر 89 همایشی به مناسبت گرامیداشت روز توان یاب در این دانشکده برگزار شد. 

همایش ،بسیار عالی و با نظم خوبی اداره شد که این هماهنگی حاصل تلاش بچه های خوب مددکاری مثل خانم جلیلیان،خانم رهنما،آقای راجعیان و سایر دوستان خوبی متاسفانه که نامشون رو میدونم و از همشون معذرت خواهی میکنم.

                                           


حضور مبارکتان عارضم که به تازگی با چند نفر از بچه های کارشناسی ارشد مددکاری علامه آشنا شده ام که به لطف آنها ،شاید هم بر حسب توفیق اجباری (چون روز همایش برای کار شخصی به دانشگاه رفته بودم!) در این همایش ۴ ساعته حضور داشتم.


قبل از هر چیز بابت کیفیت پائین تصاویر معذرت!  به دلیل  ضیق دوربین عکاسی در همایش اجباراْ برای مستند بودن گزارش به گوشی لپ لپی ام  متوسل شوم ..!

(پاورقی:زیر چشمی به گوشی چند نفر از بغل دستی های اینطرف و آنطرف خودم هم نگاهی انداختم تا شاید فرجی شود و از دوربین آنها استفاده کنم و عکس ها را بلوتوس کنم ولی بدتر از من گوشی شان اصلاْ دوربین نداشت! فقط یکی دوتا از اساتید مجهز آماده بودند و تند تند شکار لحظه ها می کردند که خیلی رو میخواست به آنها بگوئی دوربینتان را قرض میدهید؟!؟! بنابراین بی خیال شدم شما هم بی خیال شوید و بسپارید به کلید اسرار...!!!)


برای شرح اهداف و گزارش همایش با موس مبارک روی ادامه مطالب کلیک فرمائید!

ادامه نوشته

افشای یک راز سر به مهر...!

 

با دفاع از پایان نامه در مهر ۸۹ بالاخره پرونده جنجالی تحصیلی اینجانب در دانشگاه شاهد بسته شد.



جای همه دوستان عزیزی که صرفا جهت  پذیرائی شرکت میکنند و  کیک مافین کاکائوئی ، موز و رانی خنک انبه دوست دارند بسیار خالی...!!!!!


به لطف "دکتر جون" این تراژدی  با موضوع "بررسی ارتباط سرمایه اجتماعی بر سلامت اجتماعی دانشجویان " و  محض ریا با کسب نمره ۱۹.۵۰ ، یعنی ماکزیمم نمرات پایان نامه های ورودی های ۸۵ خدمات اجتماعی دانشکده مان دفاع شد.(آیکون سرفه های خردمندانه)

 

فابل ذکر است روز دفاع ، میهمانان توسط یک زورگیر تحصیل کرده که دم در تالار همایشات و دفاعیات دانشکده ایستاده بود خفت شده و به جلسه دعوت می شدند.که جالبش این است که من این موضوع را بعداْ فهمیدم .(منظور از تالار همان کلاس کوچک ۳۰ نفری است که اینجا آبروداری کردم)

حین دفاع گاهی به ذهنم می رسید که بروم در کلاس را قفل کنم و سریعاْ کلیدش را به نزدیکترین دریاچه دانشگاه بیاندازم که اینها اینقدر رفت آمد نکنند ولی دوباره به ذهنم خطور می کرد که بی خیال ...!! ظاهراْ  دفاعیه شلوغ ، کلاس بیشتری دارد ..!

نگرانی من از این بود که نکند بین این چهره های جدید و میهمان که بعضی از آنها را به عمرم در دانشگاه ندیده بودم یک اغتشاشگر (از نوع غیر سیاسی اش )حضور داشته باشد ! و بخواهد از سر سواد و یا وسوسه های شیطانی مرا سوال پیچ کند ،که اتفاقاْ همین هم شد.


آخر به جز "دکتر جون " هیچ کس نمیدانست که آنروز  من فقط اشتباهی بودم..!

یادش به خیر این دکتر جون همه چیز را مدیون کمک های او هستم.یادم نمیرود محبتش را


لبخندهای مشکوک دکتر قادری را هم در روز دفاع یادم نرفته است.

هرچند بالاخره نفهمیدیم آن لبخندها از روی رضایت بود یا ورژن جدیدی از نیشخند و انتقاد محترمانه.

سوال های پی در پی اش  را هم یادم نمی رود.البته بعدها شنیدم که به مدیر گروه گفته بود باورم نمیشود دانشجوی کارشناسی باشد! انگار خوشبختانه لبخندهایش از روی رضایت بوده است نه از نوع شیطانی.(محض خوشیفتگی عرض میکنم ها!جدی نگیرید)

البته به لطف جَو  و "جااستادی" و حمایت همه دوستان پامنبری ام که طفلی ها علاوه بر زل زدن در چشمانم و تکان سر به نشانه تایید ، سعی می کردند با همه اعضاء و جوارحشان به اینجانب انرژی مثبت بدهند ،دفاع تقریباْ به خوبی انجام شد و به سوالات اساتید و داور محترم پاسخ دادم.

 

و اما...!

 

هیچ کس نمی داند بعد از شورای کوتاه اساتید برای اعلام نمرات ، وقتی "دکتر مجهول "مرا به اتاقش دعوت کرد از من چه سؤالی پرسید..!!!!

باورم نمی شود اینقدر تودار باشم که تا الان هنوز به هیچ کدام از بچه ها نگفته ام.

با اینکه می دانم با این رازداری سوژه ی حداقل ۶ ماه خنده را از آنان دریغ کرده ام!

شما هم در صورت نرمال بودن غلظت کنجکاوی خونتان لطفاْ سؤال نفرمائید ..!

آخر راستش را بخواهید اینقدرها هم جنبه ام بالا نیست و زود  جو گیر شده و همه چیز را لو میدهم...!


حالا دیگر اختیار با خودتان است که قضیه را بپرسید یا اینکه اجازه دهید این راز همچنان سر به مهر بماند..!!!!

اصلاً چطور است یک همه پرسی بگذاریم !می توانید حدس بزنید و جایزه بگیرید..!!

 

 

از همه این حرفها گذشته :


 مهم این است که در حال حاضر پیش به سوی ارشد